امام حسین چهار زائر بیشتر ندارد!
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۲۷۰۹
خبرگزاری مهر - گروه مجله - زینب رجایی: تقریباً غیرممکن است کسی تا ساعت ده شب در مشایه باشد و غذا نخورده مانده باشد. موکبدارها به زور هم که شده یک ساندویچ فلافل یا ظرف یک بار مصرف کوچکی دستت میدهند و بخواهی یا نخواهی، نمیگذارند گرسنه بمانی. اما خانواده ابوسلمان، در روستایی حوالی جاده نجف به کربلا که ما را مهمان خود کردهاند، بدون آنکه بپرسند شام خوردهایم یا نه بساط سفره را آماده میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دور سفره نشستهایم. نان تازه روستایی میآورند، یک ظرف از خوراک که ترکیبی است از بادمجان، پیاز و سیبزمینی و حسابی هم تند است، برنج، چیزی بین کتلت و فلافل و البته یک ظرف بزرگ پر از سیب که به نظر محصول روستای خودشان است. «سلما» همسر ابوسلمان دستپخت خوبی دارد و طعم غذاهای عراقی به مذاقمان غریبی نمیکند.
به لقمههای آخر شام که میرسیم ابوسلمان و پسرش به یک تکاپویی میافتند. پسر جوان بیرون میرود و بعد از یکی دو دقیقه برمیگردد. چند آبمیوه همراهش آورده است و همانطور که آنها را بین ما پخش میکند، پدرش خجالتزده و با گردنی کج شده، چیزهایی میگوید. از لابلای حرفهایش کلمههای «عفوا» و «انسیتُ» و «کوکا» به گوشم آشنا میآید. به گمانم برای آنکه فراموش کرده نوشابه یا یک نوشیدنی سر سفره بگذارد، از ما عذرخواهی میکند.
چای سوم را بعد از شام هم با یک جور شیرینی محلی میخوریم. ساعت از یک شب گذشته و اهل خانه ابوسلمان هنوز هم مثل پروانه دورمان میچرخند. من، محدثه، مرتضی و احمد حسابی از این همه زحمتی که برایمان میکشند خجالتزده شدهایم.
محدثه کنار گوشم میگوید: «دیدی مثلاً خانواده یک داماد اگر در روستا باشند، عروس شهریشان را چطور پاگشا میکنند؟ برای مهمانیاش چطور دوندگی دارند! احساس میکنم من آن عروس شهریام که مهمان خانواده داماد در روستا شدهام… یا فیلم مهمان مامان را دیدهای؟ همه چیز شبیه حال و هوای آنجا نیست؟ خیلی عجیب و غریب برای ما زحمت میکشند…» مرتضی خودش را قاطی پچپچهایمان میکند: «بچهها من مدام از خودم میپرسم اگر من با وضع اقتصادی اینها ساکن مثلاً مشهد باشم، برای زائر عراقی امام رضا (ع) چه میکنم؟» احمد انگار که همین سوال مرتضی را از خودش میپرسیده، بدون معطلی میان حرف میآید و میگوید: «اصلا نه برای زائر عراقی! برای زائر ایرانی امام رضا چه میکنم؟ اصلاً نه با توان مالی این خانواده روستایی! با همین توان مالی که همین حالا دارم، برای زائر امام رضا چه میکنم؟» سوالهایمان بیجواب است...
دستی به عبای کوثر که پوشیدهام میکشم. دختر جوان خانواده که ساعتی پیش بعد از مقاومتهای بیفایدهام راضیام کرد لباسهایم را بگیرد و بشوید و لباسهای خودش را به من داد؛ عبا و شال سنگدوزی شده نو و نواری که مطمئنم خودش در بهترین و مهمترین مجالس آنها را میپوشد. با لبخند ادامه حرف بچهها را میگیرم و تلخ میگویم: «من چی؟ لباسهای مهمان غریبهام را با دست میشویم؟ یا اصلاً لباسهایش را توی ماشین لباسشویی خانهام میاندازم؟ با خواهش و التماس راضیاش میکنم که وقتی خاکی و خیس از عرق است، اعیانیترین و نوترین لباسهایم را بپوشد؟» سوالهای من هم جوابی ندارد…
ساعت دو صبح است و من و محدثه با سلما و کوثر میزبانان عراقی در اتاق کوچک خانهشان تشکی انداختیم تا استراحت کنیم. خستهام و برای خواب لهله میزنم اما دختر ابوسلمان مشتاق است تا با همان عربی دست و پا شکسته و زبان اشارهمان درد و دل کنیم. ما رو به بیهوشی هستیم ولی او قبراق ما را تماشا میکند. محدثه که تقریباً خواب را در آغوش کشیده میگوید: «طفلی خواهر ندارد و انگار حتی در این روستا هم تنهاست. درد و دلهای یک سالش را برای من و تو آورده! کاش میفهمیدیم چه میگوید…»
وقت سحر، بعد از نماز به بهانه زمان کم و مسیر نسبتاً زیادی که تا کربلا پیش رو داریم از ابوسلمان میخواهیم صبحانه ما را به موکبداران مشایه واگذار کند. این بار زور ما چهار نفر به اصرارهای خانواده عراقی میچربد. موقع خداحافظی، کوثر جلو میآید و دستم را باز میکند. یک کش موی سر، یک آویز تزئینی کیف و یک دستبند با دانههای مشکی شبیه تسبیح توی دستم میگذارد. بار چندمی است که من را با محبتش، مبهوت میکند.
دستبندش را دستم میکنم و دستبند خودم را که دانههای سبزی دارد باز میکنم و دور مچ کوثر میبندم. با تمام صورت گندمگون و آفتابخوردهاش به رویم میخندد و مدام التماس دعا میگوید. میخواهم شماره تماس رد و بدل کنیم اما کوثر و حتی مادرش تلفن همراه ندارند. مردها شماره هم را میگیرند. دست آخر کلمه کلمه و با تتهپته میگویم: «تعالوا ایران؛ زیارت امام رضا؛ نَحنُ خادم انشاالله» تلاش کردم بفهمانم که برای زیارت امام رضا بیایید ایران تا ما هم به شما خدمت کنیم. سلمان، پسر جوان خانواده میگوید که آمدن آنها به ایران برایشان پرخرج و تقریباً غیرممکن است ولی از ما میخواهد که هر وقت به عراق آمدیم باز هم سراغشان برویم.
ساعتی بعد، در جاده نجف به کربلا همان جا که دیشب با ابوسلمان روبرو شده بودیم، پیاده میشویم. کولههایمان را از صندوق عقب تحویلمان میدهد. مثل روز پیداست که هرکدامشان حسابی و با دقت تمیز شدهاند. خداحافظی میکنیم. چند قدم جلوتر برمیگردم تا برای آخرین بار تصویر ابوسلمان را در خاطرات ذهنم ثبت کنم. رو به جمعیت ایستاده و دوباره سر راه زائران را میگیرد. هنوز صدایش را میشنوم: «زائر مَبیت؟ مبیت! حَمامات، مکیّف، مَغسَله موجود…» یعنی زائر منزل میآیی؟ حمام و کولر و ماشین لباسشویی هم موجود است. نگاهی به لباسهای تمیزم میاندازم که کوثر دیشب آنها را با دست شسته بود.
احمد خط نگاهم را دنبال میکند: «این عراقیها، وقت اربعین خانه و کار و زندگی و استراحتشان را تعطیل میکنند. فقط خدمت! کاش یک سال هم که شده برای خدمت در موکبی جایی بیایم…» بار دیگر بند کولهها را محکم میکنیم تا باقیمانده راه را گز کنیم. محدثه حرف شب به یادماندنی در خانه ابوسلمان را اینطور میبندد: «خیلی عجیب بود بچهها! خیلی تحویلمان گرفتند… انگار نه انگار بیست و چند میلیون زائر اینجاست! جوری تحویلمان گرفتند که انگار امام حسین امسال چهار زائر بیشتر ندارد و آن هم ما هستیم!»
کد خبر 5883934 زينب رجائیمنبع: مهر
کلیدواژه: نجف اشرف کربلا امام رضا حسین مشهد عراق ایران اربعین 1402 اربعین حسینی زائران اربعین اربعین صفحه اول روزنامه ها دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های استان ها اربعین 1402 عراق کربلا اربعین حسینی صفحه اول روزنامه های ورزشی صفحه اول روزنامه های اقتصادی اربعین پیاده روی اربعین نجف اشرف زائران اربعین مشایه برای زائر امام رضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۲۷۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حضور کاروان سفیران کریمه اهل بیت(س) در کرمانشاه
کاروان سفیران کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) و پرچم مطهر آستان مقدس بانوی کرامت، شامگاه سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه وارد کرمانشاه شد. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمانشاه، در آستانه زاد روز دخت مکرم امام موسی کاظم(ع) حضرت فاطمه معصومه(س)، کاروان سفیران کریمه اهل بیت(ع) با ورود به کرمانشاه شمیم روحانی آستان مقدس کریمه اهل بیت(ع) را بر فضای این شهر و دیار حاکم کردند.
این کاروان متشکل از دو خادم، مداح و روحانی، با همراه داشتن پرچم مطهر آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) در سه روز حضور در کرمانشاه شور و شعف خاصی به آغاز دهه کرامت و ویژه برنامههای جشن سالروز ولادت با سعادت کریمه اهل بیت(س) و گرامیداشت روز دختر خواهند بخشید.
دیدار با خانواده معظم شهدا، حضور در مدارس و حوزه علمیه حضرت امام خمینی(ره)، دیدار با متدینین و نمازگزاران در مساجد و محلات محروم و حاشیه نشین شهر کرمانشاه، حضور در جمع سرافرازان نیروی زمینی ارتش و خانوادههای این دلاورمردان، عیادت از بیماران بستری در بیمارستانها و مراکز درمانی علوم پزشکی، حضور در هیئات مذهبی و جشن ها و مراسمات ویژه آغاز دهه کرامت و میلاد حضرت فاطمه معصومه(س)، شرکت در مراسم دعای ندبه، حضور درجمع نمازگزارن نماز عبادی سیاسی جمعه و حضور در جمع مردم مومن و انقلابی شهرستان هرسین از برنامه های سفر کاروان سفیران کریمه اهل بیت(ع) است.
گفتنی است، ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد استان کرمانشاه، که سال گذشته برای اولین بار میزبانی از کاروان خدام حرم حضرت فاطمه معصومه(س) داشت؛ امسال نیز با همکاری شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان برنامههای متنوع و ارزشی را برای بهرهمندی مردم شهید پرور کرمانشاه از حضور روحانی و پربرکت سفیران کریمه اهل بیت(ع) در کرمانشاه و شهرستانهای تابعه تدارک دیده است.
برنامههای این کاروان که از امروز آغاز شده و تا 21 اردیبهشت ماه ادامه دارد، به شرح زیر است.
ردیف | عنوان برنامه | زمان / ساعت | مکان |
1 | دیدار با پرسنل ارتش ستاد فرماندهی غرب | 7:30 صبح 19/02/1403 | ستاد فرماندهی ارتش غرب |
2 | دیدار با طلاب حوزه علمیه حضرت امام خمینی (ره) | 9:30 تا 10:30 صبح 19/02/1403 | بلوار طاقبستان - حوزه علمیه حضرت امام خمینی (ره) |
3 | دیدار با پرسنل و بیماران بیمارستان حضرت معصومه (س) شهر کرمانشاه | 10:30 تا 11:30 صبح 19/02/1403 | بلوار طاقبستان - بیمارستان حضرت معصومه (س) |
4 | دیدار با دانش آموزان دبیرستان الزهراء(س) | 11 تا 12 19/02/1403 | دولت آباد – شهرک اسلامیه |
5 | دیدار با اهالی شهرک صادقیه | 16 تا 17 19/02/1403 | شهرک صادقیه – مسجد امام جعفر صادق (ع) |
6 | دیدار با اهالی ده پهن | 18:30 تا 18:45 19/02/1402 | ده پهن – مسجد امام خمینی (ره) |
7 | دیدار با خانوادههای پرسنل ارتش | نماز مغرب و عشاء 19/02/1403 |
|
8 | دیدار با اهالی شهرک سجادیه (چمن ) | 20:30 تا 21 19/02/1403 | شهرک سجادیه (چمن ) – مسجد حضرت امام سجاد (ع) |
9 | دیدار با اعضاء هیئت محبان حضرت علی اکبر(ع) | 6:30 تا 7 صبح 20/02/1403 | مسجد حاج قمبر خیابان شریعتی |
10 | دیدار با خانواده های معظم شهدا (سه خانواده) | 8 صبح تا 12 20/02/1403 | بیت سه خانواده معظم شهید |
11 | جشن دختران | 18:30 تا 20:30 20/02/1403 | امامزاده ابراهیم طاقبستان |
12 | دیدار با اعضاء هیئت ثاره الله | 21:30 تا 22 20/02/1403 | بلوار طاقبستان حسینیه حضرت معصومه (س) |
13 | حضور در مراسم دعای ندبه | 7 تا 8 صبح 21/02/1403 | مزار شهدا – حسینیه شهدا |
14 | حضور در ستاد انتخابات فرمانداری کرمانشاه | 9 تا 10 صبح 21/02/1403 | فرمانداری کرمانشاه |
15 | دیدار با اهالی منطقه چقامیرزا فاز یک | 11 تا 11:30 صبح 21/02/1403 | چقامیرزا فاز یک – مسجد الرضا (ع) |
16 | حضور در بین نمازگزاران نماز جمعه شهر کرمانشاه | 12 تا پایان نماز جمعه 21/02/1403 | مسجد جامع کرمانشاه |
17 | دیدار با مردم شهرستان هرسین | 16 تا 18 21/02/1403 | هرسین – حرم مطهر امامزاده مهدی (ع) |
18 | مسجد شهید عاصمی | 17 تا 19 21/02/1403 | شهرک پرواز بلوار شهید امجدیان – روبروی مدرسه ترنم – مسجد شهید عاصمی |
19 | حضور در جمع نمازگزاران مسجد چهارمین شهید محراب الهیه | 19:30 تا 20:30 21/02/1403 | مسجد چهارمین شهید محراب الهیه |
20 | حضور در جمع نمازگزاران و مومنین مسجد سلمان فارسی | 20:30 تا 21 21/02/1403 | فرهنگیان فاز 2 - مسجد سلمان فارسی |
21 | حضور در مراسم مسجد النبی (ص) طاقبستان | 21:30 تا 22 21/02/1403 | مسجد النبی (ص) طاقبستان |
انتهای پیام/